به نام یگانه هستی بخش
یکی از دوستان مسیحی به نام حسام الدین مقاله ای را در نقد قراین و دلایل مصلوب نشدن مسیح نوشتند. ضمن تشکر از ایشان مقاله ایشان همراه با پاسخ جهت استفاده خوانندگان عزیز درج می شود.
حسام الدین : به نام او که همه حق است اول من باب آن قسمت از نوشته که می گوید مسلمانان به مرگ مسیح معتقد نیستند عرض کنم که قسمتی از آیه یی از قران ذکر شده که آیه 157 سوره نسا است اول اینکه سعی شود آیه به طور کامل ذکر شود دوم اینکه معنی فارسی از ترجمه معتبر هم ذکر شود.آیه می گوید:وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا المَْسِیحَ عِیسى ابْنَ مَرْیَمَ رَسولَ اللَّهِ وَ مَا قَتَلُوهُ وَ مَا صلَبُوهُ وَ لَکِن شبِّهَ لهَُمْ وَ إِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِیهِ لَفِى شکٍ مِّنْهُ مَا لهَُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلا اتِّبَاعَ الظنِّ وَ مَا قَتَلُوهُ یَقِینَا و گفته ایشان که: «ما مسیح، عیسى بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم»، و حال آنکه آنان او را نکشتند و مصلوبش نکردند، لیکن امر بر آنان مشتبه شد؛ و کسانى که در باره او اختلاف کردند، قطعاً در مورد آن دچار شکّ شدهاند و هیچ علمى بدان ندارند، جز آنکه از گمان پیروى مىکنند، و یقیناً او را نکشتند.
پاسخ : در مورد ترجمه برای این که نظر شما تامین شده باشد ترجمه زیر هم اضافه می شود: ترجمه مکارم شیرازی: و گفتارشان که: «ما، مسیح عیسی بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم!» در حالی که نه او را کشتند، و نه بر دار آویختند؛ لکن امر بر آنها مشتبه شد. و کسانی که در مورد (قتل) او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی میکنند؛ و قطعاً او را نکشتند!
حسام الدین : خوب اگر دقت بفرمایید آیه می گوید وگفته ی آنان این است که ما مسیح بن مریم ژیامبر خدا را کشتیم.اگر بری و به تفاسیر یه نگاهی بندازی می بینی که منظور یهودیانی بوده که مسیح را خیال می کرده اند که آنها با قدرت و اراده ی خودشان به صلیب کشیده اند.
پاسخ : در مورد این که منظور از گفتارشان ، گفتار یهودیان است شکی نیست. اما دوست عزیز از کجای آیه شما استنباط کردید منظور فقط یهودیانی است که خیال می کردند با قدرت و اراده خود مسیح علیه السلام را به صلیب کشیده اند؟ یهودیان دیگر را بر چه مبنایی استثنا فرمودید؟ یکی از اصول علم هرمنوتیک (دانش تفسیر و برداشت از متن) این است که پیش فرض های ذهنی در ترجمه یا تفسیر دخالت داده نشود . مگر آن که گوینده متن خود چنین اجازه ای را داده باشد. در اینجا آیا شما بر اساس روایت خاصی این گونه ترجمه کردید؟ متن روایت را بیاورید. دومین اصل هرمنوتیکی این است که مطلق را مقید و مقید را مطلق ترجمه نکنیم . در آیه فوق چنین آمده است:
« و گفتارشان که: ... » در این آیه ضمیر موجود در قَوْلِهِمْ مطلق است و به همه یهودیان باز می گردد . شما بر چگونه با مخالفت با یک اصل مسلم هرمنوتیکی مطلق را مقید برداشت و تفسیر کردید؟
ممکن است اشکال شود که این آیه در اینجا مطلق گفته و در جای دیگر استثنا شده . خوب این استثناء را بیاورید. من نگران این هستم که نکند شما دوست مسیحی من ، کتاب مقدس خودتان را هم همین گونه مطالعه و ترجمه کرده و فهمیده باشید!
حسام الدین : این آیه می گوید آنها او را به صلیب نکشیدند.و آیه نمی گوید که مسیح هم با اراده خود و خدایش به صلیب نرفته است.این از یک طرف و جالب تر آیه بعدی هست که می گوید: بَل رَّفَعَهُ اللَّهُ إِلَیْهِ وَ کانَ اللَّهُ عَزِیزاً حَکِیما بلکه خدا او را به سوى خود بالا بُرد، و خدا توانا و حکیم است.
پاسخ : دوست عزیز باز هم دچار همان اشکالات سابق شدی . شما پیش فرض هایی در ذهن خود داری که اجازه نمی دهد متن را درست بفهمید. این که خدا او را به سوی خود بالا ببرد ، چگونه معنای به صلیب رفتن می دهد؟ به صلیب رفتن یعنی کشته شدن. در آیه فوق (نساء / 157) و همچنین بر اساس آل عمران / 55 (إِذْ قالَ اللَّهُ یا عِیسى إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَ رافِعُکَ إِلَیَّ... ) اما رفع به معنای صلیب و کشته شدن نیست. برای این که در این مورد بیشتر بدانید به فرهنگ های لغت مراجعه می کنیم تا ببینیم آیا در جایی به معنای تصلیب آمده است یا نه ؟
قاموس قرآن، ج3، ص: 110 رفع: بالا بردن. «وَ رَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى الْعَرْشِ» پدر و مادرش را بتخت بالا برد. «مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ» بقره: 253. آیه اول درباره بالا بردن ظاهرى و دوم در بالا بردن معنوى است که فضیلت و شرافت و عظمت باشد «فِی صُحُفٍ مُکَرَّمَةٍ مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ» عبس: 13 و 14. در صحیفههاى محترم و با فضیلت و پاکیزه «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ» نور: 36. در خانههائیکه خدا اذن داده با فضیلت و بلند آوازه شوند «وَ رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ» شرح: 4. رفع در آیه معنى بلند آوازى میدهد. (رفیع): بالا برنده مثل رافع «رَفِیعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ» غافر: 15. بالا برنده درجهها و صاحب عرش است.
المفردات فی غریب القرآن، ص: 360 رفع الرَّفْعُ یقال تارة فی الأجسام الموضوعة إذا أعلیتها عن مقرّها، نحو: وَ رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ [البقرة/ 93]، قال تعالى: اللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها [الرعد/ 2]، و تارة فی البناء إذا طوّلته، نحو قوله: وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ [البقرة/ 127]، و تارة فی الذّکر إذا نوّهته نحو قوله: وَ رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ [الشرح/ 4]، و تارة فی المنزلة إذا شرّفتها، نحو قوله: وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ [الزخرف/ 32]، نَرْفَعُ دَرَجاتٍ مَنْ نَشاءُ [یوسف/ 76]، رَفِیعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ [غافر/ 15]، و قوله تعالى: بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَیْهِ [النساء/ 158]، یحتمل رفعه إلى السماء، و رفعه من حیث التّشریف. و قال تعالى: خافِضَةٌ رافِعَةٌ [الواقعة/ 3]، و قوله: وَ إِلَى السَّماءِ کَیْفَ رُفِعَتْ [الغاشیة/ 18]، فإشارة إلى المعنیین: إلى إعلاء مکانه، و إلى ما خصّ به من الفضیلة و شرف المنزلة. و قوله عز و جل: وَ فُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ [الواقعة/ 34]، أی: شریفة، و کذا قوله: فِی صُحُفٍ مُکَرَّمَةٍ مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ [عبس/ 13- 14]، و قوله: فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ [النور/ 36]، أی: تشرّف، و ذلک نحو قوله: إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ [الأحزاب/ 33]، و یقال: رَفَعَ البعیرُ فی سیره، و رَفَعْتُهُ أنا، و مَرْفُوعُ السّیر: شدیدة، و رَفَعَ فلان على فلان کذا: أذاع خبر ما احتجبه، و الرِّفَاعَةُ: ما ترفع به المرأة عجیزتها، نحو: المرفد.
لسان العرب، ج8، ص: 129 رفع: فی أَسْماء الله تعالى الرافِعُ: هو الذی یَرْفَعُ المؤْمن بالإِسعاد و أَولیاءَه بالتقْرِیب. و الرَّفْعُ: ضدّ الوَضْع، رَفَعْته فارْتَفَع فهو نَقیض الخَفْض فی کل شیء، رَفَعه یَرْفَعُه رَفْعاً و رَفُع هو رَفاعة و ارْتَفَع
چنان که ملاحظه می کنید در مواردی که به عنوان نمونه آوردم رفع به معنای بالا رفتن و بالا بردن است و هیچ جا به معنای کشته شدن یا به صلیب کشیده شدن نیامده است . برای این که مطمئن شوم به 5 فرهنگ لغت دیگر هم مراجعه کردم ، نتیجه همان بود و برای پرهیز از دراز گویی از نقل قول آن فرهنگ ها اجتناب ورزیدم. نکته جالب این که رفع نزد خود شما مسیحیان نیز به همین معنایی است که از فرهنگ لغت برایتان اوردم و هرگز به معنای کشته یا مصلوب شدنی که شما گفتید نیامده است. (شما گفتید: « آیه نمی گوید که مسیح هم با اراده خود و خدایش به صلیب نرفته است.» یعنی شما پنداشته اید که آیه می گوید مسیح با اراده خود و خدا به صلیب رفته است). ترفیعی که در عید پاک از آن سخن به میان می آید ، به رستاخیز مسیح بعد از این که در قبر نهاده شد ، گفته می شود. به عبارت دیگر ربطی به مصلوب شدن و کشته شدن وی ندارد . بلکه بر اساس اعتقاد خودتان به رستاخیز مسیح بعد از مرگ گفته می شود . این در حالی است که آیه مورد بحث در قرآن کریم به قبل از مرحله رستاخیز یعنی دستگیری و مصلوب کردن مسیح اشاره دارد ،نه بعد از مصلوب شدن و رستاخیز او! اگر کمی به این مفهوم در دین خودتان دقت می کردید دچار این اشتباه نمی شدید.
حسام الدین : اگر کمی به اصطلاحات مرگ اشنایی داشته باشید می فهمید که خدا کسی را به سوی خود بالا بردن یعنی مردن ان شخص.پس می بینید که این آیه به مرگ عیسی دلالت دارد و نشان می دهد که عیسی به اراده ی خدا به صلیب رفته است.که اگر اراده خدا نبود کسی را قدرت تعرض به عیسی نبود که می گوید : آنها او را به صلیب نکشیدند.
پاسخ: دوست عزیز ما با مفهوم مرگ اشنایی داریم ، اما مشکل شما در آن است که معنای رفع را خوب متوجه نشده اید. چنان که گفتم رفع در عید پاک خودتان هم دقیقا به همین معنایی که عرض کردم یعنی بالارفتن مسیح به کار رفته نه مرگ. (به معجم ها و منابع خودتان مراجعه کنید. شاید قاموس کتاب مقدس برایتان مفید باشد.) اشتباه شما که هنوز مفهوم رفع در مسیحیت را نیز درک نکرده اید باعث شده تا در صدد توجیه معنای رفع به معنای مرگ برآیید. دقت کنید.
اگر کمی به اصطلاحات مرگ اشنایی داشته باشید می فهمید که خدا کسی را به سوی خود بالا بردن یعنی مردن ان شخص.
دوست عزیز بر چه مبنایی چنین می فرمایید ؟ در قرآن آمده است : مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ» بقره: 253. آیا در این آیه پیامبرانی که مورد اشاره آیه هستند را خداوند با کشتن به درجاتشان افزوده است؟ در قرآن آمده است :صُحُفٍ مُکَرَّمَةٍ مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ» عبس: 13 و 14. آیا صحف مرفوعه کشته شده اند؟! در قرآن آمده است: «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ» نور: 36. در خانههائیکه خدا اذن داده با فضیلت و بلند آوازه شوند. آیا این خانه های به صلیب کشیده شده اند؟! در قرآن آمده است: «وَ رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ» شرح: 4. ذکر و نام تو را بر افراشتیم. آیا یاد پیامبر را کشته و به صلیب کشیده است؟! در قرآن آمده است: «رَفِیعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ» غافر: 15. بالا برنده درجهها و صاحب عرش است. آیا خداوند درجه ها را فقط با مرگ بالا می برد؟!
حسام الدین : و دوست من اگر کتاب مقدس را هم مطالعه کرده بودید هر دوی شما در می یافتید که این 2 آیه از قران دقیقا نمایانگر قسمتی از انجیل هست که می گوید: یوحنا فصل 10 : 17 و از این سبب پدر مرا دوست میدارد که من جان خود را مینهم تا آنرا بازگیرم. 18 کسی آنرا از من نمیگیرد، بلکه من خود آنرا مینهم. قدرت دارم که آنرا بنهم و قدرت دارم آن را بازگیرم. این حکم را از پدر خود یافتم.)) ----- در ضمن آیاتی مانند آیه 55 سوره آل عمران که می گوید: إِذْ قَالَ اللَّهُ یَعِیسى إِنى مُتَوَفِّیک وَ رَافِعُک إِلىَّ وَ مُطهِّرُک مِنَ الَّذِینَ کفَرُوا وَ جَاعِلُ الَّذِینَ اتَّبَعُوک فَوْقَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِلى یَوْمِ الْقِیَمَةِ ثُمَّ إِلىَّ مَرْجِعُکمْ فَأَحْکمُ بَیْنَکُمْ فِیمَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ [یاد کن] هنگامى را که خدا گفت: «اى عیسى، من تو را برگرفته و به سوى خویش بالا مىبرم، و تو را از [آلایش] کسانى که کفر ورزیدهاند پاک مىگردانم، و تا روز رستاخیز، کسانى را که از تو پیروى کردهاند، فوق کسانى که کافر شدهاند قرار خواهم داد؛ آنگاه فرجام شما به سوى من است، پس در آنچه بر سر آن اختلاف مىکردید میان شما داورى خواهم کرد.-------- نیز بیان وفات عیسی است که به طرف خدا رفتن و وفات یافتن همانا مردن به معنای ظاهر است که می گوید :انی متوفیک یعنی من تو را می میرانم.
پاسخ: منظور شما از مقایسه فوق چیست؟ اگر منظورتان این است که بر اساس هر دو آیه خداوند مسیح علیه السلام را دوست دارد ، که در این شک و اختلافی نیست. بر اساس آنچه در قرآن کریم و روایات اسلامی ، گاه تعبیراتی از رابطه خداوند با حضرت عیسی وجود دارد که نسبت به تعبیرات کتاب مقدس محبت آمیز تر است . بنا بر این در این مورد ما چیزی را منکر نیستیم که قرار باشد با این مقایسه اثبات شود. اگر منظورتان این است که بخواهید مرگ مسیح علیه السلام را با واژه رفع در آیه کریمه چنان که در پایان بدان اشاره کرده اید ، اثبات کنید ، چنان که گفتم رفع به معنای مرگ و مصلوب شدن نیست و شما در فهم این مفهوم در مسیحیت نیز دچار اشتباه شده اید که دلیل آن تقدیم شد.
حسام الدین: و اما من باب مساله اینکه کتاب رسول متی با کتاب رسول لوقا و آن نیز با کتاب رسول مرقس و آن نیز با کتاب رسول یوحنا در مساله به صلیب رفتن عیسی تناقض دارد ما که ندیدیم.اگر شما دیده اید تناقضات را با آدرس دهی کامل و اوردن عین آیات بیان بفرمایید.
پاسخ : برخی از این تناقضات را در پست های قبلی خود به تفصیل حتی با آوردن متن اصلی کتاب مقدس نه ترجمه فارسی یا انگلیسی، آوردم . اگر مراجعه کنید مشاهده خواهید نمود. با این حال تقاضای شما را به دیده منت می نهم. چشم. اگر فرصت شد سعی می کنم موارد بیشتری را هم بیاورم.
از شما دوست خوبم از این بابت که وقت خود را صرف کردید و مطالب را به دقت خوانده و به آن توجه کردید، تشکر می کنم.
|